چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا

ساخت وبلاگ

یعنی من یک سال مداومه دارم هی به سوالات تکراری جواب میدم.

تهش یا باز حالیشون نمیشه، یا قضیه رو نمیگیرن و باز یه سوال هپرا تر میپرسن.

یا اصلا فراموش میکنن بعد دوباره دفعه ی بعد روز از نو و ....

خدایا رحمی... این بازی رو تمومش کن این هفته؛ به ستوه اومدم..

من این مدت صبر ایوب به آپشن هام اضافه شده اما نتیجه ش تپش قلب و لرزش بدن و عصبی شدن مفرط و مداومه.

 

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:35

واضحا نمی دونم چمه اما روزهای مشقت باریه.

امتحان روز چهارشنبه برام ترسناک ترینه.

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:35

با این استادم که مال دوره ی کارشناسیه، قبلا حرف زده بودم برای توصیه نامه و کلی هم تشویق کرده بود. تا اینکه ته صحبت گفت باشه برات متنو مینویسم مهر و امضا میکنم میدم دستت. من گفتم استاد این نوع توصیه نا چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 177 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:35

مامان امسال بادوم کاشته بود و من هیج سالی توی عمرم به اندازه ی امسال بادوم زمینی نخوردم.

بادوم های خیلی درشت و قشنگ و خوش طعم.

فکر میکنم بابت این نعمتی که امسال داشتم از خدا تشکر نکرده بودم.

خدایا مرسی که اینقدر مهربونی و به ما امسال یه عالمه بادوم ِ خوشگل کادو دادی.

 

+به بادوم ها آب نمک می زنیم و بعد میذاریم داخل فر. کاملا مثل بادوم های بیرون میشه؛ حتی بهتر.

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 192 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:35

کل امروز رو سر درد داشتم و چندین مدل قرص خوردم. تمام بدنم داره میشکنه و دهنم بدمزه ست. بیش از ده دقیقه که به مونیتور خیره میشم سر گیجه و ... .

نمی دونم آنفولانزائه یا فشار یا چی!

حالا بهرحال تو حال مرگ هم باشم باید برم امتحانو بدم. فردا شب میرم تهران.

 

+ اینجا بهتر شد؟ از آقای موسوی خواستم بهم یاد بده که فونت را چطور بزرگ کنم. چون جدا برای منم ریز بود و چشمام اذیت میشد.

 

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 190 تاريخ : دوشنبه 18 آذر 1398 ساعت: 21:35

اگه بخوام در مورد مطلب جدیدی حرف بزنم اینه که پنجره رو 20 سانتی باز گذاشتم و گوشه ای از اتاق نشستم که وقتی باد سرد میاد تو، محکم بخوره به صورتم! صدای بارون رو هم می شنوم. تنها بدی پاییز و زمستون اینه چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:25

دیروز بعد از فکر کنم دو هفته از خونه رفتم بیرون. یه کار مهم داشتم و خب یه سری چیزا می خواستم. هر کی منو از نزدیک میشناسه میدونه چقدر عاشق خوراکی و خرید کردن براش هستم. اما یه مدته که خرید خوراکی های ف چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 19:25

دارم فکر میکنم که اگه تصمیم بگیرن این قطعی ها ادامه داشته باشه چی. که مثلا از فرصت ددلاین ها بگذره و من هر روز فقط به بلاگ و بازار و ایتا دسترسی داشته باشم چی. همه ی کارام مونده. کلی کار دارم که همه ش چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 146 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

دیروز دارالترجمه تماس گرفته بود؛ من ندیده بودم. دوباره که خودم تماس گرفتم مسئولش رفته بود و قرار شد امروز صبح باهام تماس بگیرن. بعد من دیشب از لحظه ای که به خواب رفتم توی خواب منتظر بودم باهام تماس گر چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 138 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

بعد از اینکه فایل ترجمه شده رو نگاه کردم و در نهایت تعجب دیدم که فقط اسم و فامیلم درست نوشته شده؛ برای اقای محترم نوشتم که مردممون به حرام خوری عادت کردن. توی ریزنمرات ارشدم همه ی نمرات اشتباه وارد شد چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 127 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

اصل قضیه اینه که اگه نتونم برای امتحان ماه اینده م حداقل نمره رو بگیرم، تمام تلاش های این مدتم پوچ میشه. خستگی چند ماه گذشته + نگرفتن اون نمره ی رویایی توی تافل که براش زحمت کشیده بودم + اعصاب خوردی ه چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 152 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

فکر کنم یک سالی میشه که دانشگاه نرفتم.  با استادم هماهنگ نکردم؛ اما فردا احتمالا برم پیشش. اندازه یک ربع که دیگه باید وقت داشته باشه برام. دلشوره دارم.   فایل ترجمه رو دوباره چک کردم و توی ذهنم بیشتر چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 148 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

شاید باورتون نشه اما روز اول هفته هیچ کدوم از سه تا استادام دانشگاه نبودن :)))

بنابراین عین بچه های مودب به استادم اس زدم،

گفت فردا میام فردا ظهر بیا. 

رفتم ازمایشگامون چک کردم اون دو تا استاد دیگه هم فردا میان:/

 

+ آسمان  

چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 140 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

قضیه اینه که من همه چیزو بیش از اندازه سخت می گیرم. توی آزمایشگاه آب، وقتی مشغول یادگیری بودم، یه جوری کارو جدی گرفته بودم که دختری که بهم یاد می داد از این همه پافشاری و تب و تابم برای یادگیری اون آز چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 138 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

مامان عصر رفته مراسم ختم و شب برگشته میگه فلانی رو دیدم(همسایه ی سابق) که تبریک گفته که مبارکه آیدا ازدواج کرده :| مامانم تعجب کردم که کِی ازدواج کرده من خبر ندارم :|| مامان پرسیده حالا به شما کی گفته چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 142 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

دیشب یه قسمت مهم از کارو انجام دادم و امروز دادمش برای تصحیح. خیلی از چیزی که نوشتم راضی ام و توی تصحیح هم موارد گرامری کمی برطرف شده و جایگزینی فعل ها. ظاهرا از لحاظ مفهومی خوب پیش رفت و منطقی نوشتمش چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 144 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ادامه مطلب
چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا...
ما را در سایت چشامو ببندم و 5 سال دیگه رو تصور کنم مثلا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inthemoon1 بازدید : 147 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:48